News

آشنایی با اقتصاد توجه

در اقتصاد ، آنچه که ارزش هر کالا و خدمات را تعیین می کند ، میزان کمیابی آن کالا و خدمات در بازار است. هر چقدر درصد عرضه نسبت به تقاضا بیشتر باشد، ارزش آن کالا و خدمات کاهش می یابد و بر عکس هر چقدر که درصد عرضه نسبت به تقاضا کمتر باشد، آن کالا و خدمات کمیاب تر و در نتیجه پر ارزش تر می شود. این را نیز می دانیم که امروزه در جهان برای خرید کالا و خدمات ، مشتریان با گزینه های بیشماری روبرو هستند و می توان نتیجه گرفت که جهان در سال ۲۰۱۹ که تازه وارد آن شده ایم ، همانند گذشته با انفجار و اشباع کالا و خدمات در بازار مواجه است. در چنین فضایی ، شرکت ها که خود را در یک بازار رقابتی شدید می بینند، سعی می کنند از انواع روش ها توجه مشتریان را به خود جلب کنند و آنها را به سمت خود بکشانند که مهمترین این روش ها، استفاده از انواع رسانه های سنتی و الکترونیکی مثل وب سایت ها و شبکه های اجتماعی است. افزایش تصاعدی رسانه ‌ها و بمباران اطلاعاتی مخاطبان از سوی آنها باعث شده است که عنصری کمیاب در حوزه اقتصاد خلق شود که در این راستا نیز ، رقابتی شدید در بین شرکت های تجاری برای اخذ سهم بیشتر از این عنصر ایجاد شده است.

این عنصر جدید و مرموز که بر روی الگو و روش جذب مشتریان تاثیر شگرفی گذاشته است، چیست و چه ماهیتی دارد؟

خلق عنصری کمیاب به نام "توجه"

عصر ارتباطات ،  عصر انفجار اطلاعات و عصر ارتباطات مجازی ، همه از نام ها و صفاتی هستند که به عصر حاضر داده شده است. گسترش فضای مجازی ، موجب فاصله گرفتن از اقتصاد تولید و توزیع سنتی شده است. بنابراین , اطلاعات , شهرت و هر ابزار تسخیر کننده فکر یا تاثیرگذار بر آن ، می تواند یک طرف مبادله اقتصادی باشد و زمینه انتقال کالا , خدمت یا پول را به طرف دیگر فراهم کند. بنابراین برای تهیه و شناسایی هر کالا و خدمات ، اقیانوسی از اطلاعات در پیش روی مشتریان قرار داده شده است. اطلاعات هر روز وسیع تر از گذشته ، توزیع می گردد و همین امر باعث می شود تا توانایی و ظرفیت مغز مشتریان برای توجه به این اطالاعات محدودتر شود. در نتیجه در فضای بازار رقابتی بین شرکت های تولید کننده کالا و ارائه دهنده خدمات ، دیگر مسئله اصلی ، تولید وسیع و توزیع درست اطلاعات نیست. بلکه در اختیار گرفتن توجه مخاطبان و نگهداشت آنها روی محتوایی که تولید شده است ، چالش اصلی محسوب می گردد. اگر مخاطب به اطلاعات و محتوای توزیع شده ، توجه نکند و یا توجهی سطحی نشان دهد , تمامی تلاش ها برای جذب آنها بر باد رفته است. از همین رو شاخه ای به نام "اقتصاد توجه" پدید آمده است که در آن سخن از شیوه ها و فنونی است که می توان از طریق آن , دو دنیای متناهی ذهن آدمیان و نامتناهی اطلاعات را مورد تحلیل قرار داد و سپس شیوه های رسوخ به دنیای ذهن را فراهم ساخت.

ارتباط مهمترین پارامتر در اقتصاد توجه


یکی از اصول اساسی اقتصاد توجه ، ارتباط دادن ذهن مشتری با اطلاعات است. مشتریان به سختی به تبلیغی علاقه مند می‌شوند که در راستای نیازهایشان نیست. در نتیجه متوجه می شویم که هر چقدر بتوانیم نیاز مشتری را بیشتر کشف کنیم و سپس اطلاعات مرتبط با آن نیاز را برایش ارسال کنیم ، بیشتر می توانیم سهم بیشتری از ظرفیت توجه وی را صاحب شویم.  به عبارتی هر چه مصرف کننده ، اطلاعات مرتبط تری با نیازهای خود ببیند ، مدت بیشتری به شما توجه می کند و در نتیجه فرصت های بیشتری برای فروش خلق می‌شود. اقتصاد توجه پلتفرمی خلق می کند که کاربران در آن به ازاء نیازهایی که اعلام می کنند ، اطلاعات مرتبط دریافت می کنند. این مفهومی است که موتورهای جست و جو به خوبی آن را درک کرده‌اند. موتورهای جست و جوی پیشرفته با استفاده از تکنولوژی های مختلفی همانند هوش مصنوعی (AI) و شبکه های عصبی (Neural Networks) در ازاء ارائه‌ اطلاعات مرتبطی که مصرف کنندگان در جست و جوی آن هستند، به آنها تبلیغات مرتبط را نشان میدهند.

به عنوان مثال فرض کنید در گوگل شما قیمت بلیط هواپیما از مقصد تهران به مونیخ را جستجو کنید. گوگل این را می فهمد که شما در مورد سفر و سیاحت نیازی دارید ، بنابراین تبلیغاتی در زمینه تورهای مسافرتی و نرخ های چارتری بلیط هواپیما به شما ارائه می دهد و قطعا چقدر غیر هوشمندانه می شد که فرضا در ازاء این جستجو ، گوگل آگهی های مربوط به حراج مبل را ارائه می داد. هر چقدر تعداد این جستجوها بیشتر شود ، گوگل خود را به نیاز شما نزدیکتر خواهد کرد. در حال حاضر یکی از رقابت های تنگاتنگ موتورهای جستجو ، بر روی جذب و اخذ سهم بیشتر توجه مخاطبین قرار گرفته است.


کامل ترین تجلی اقتصاد توجه در شبکه های اجتماعی است

توجه به نوعی ، تبدیل به وجه رایج شده‌ است و مخاطبین این وجه رایج را در شبکه های اجتماعی به میزان زیاد خرج می کنند. پلتفرم هایی مانند یوتیوب ، فیس‌بوک ، اینستاگرام از جمله مکان هایی است که تجارت توجه در آن بسیار رونق دارد و این رونق منجر به خرید و فروش کالا ، خدمات و حتی ایجاد ارتباطات کسب و کار بصورت B2B شده است. دسترسی مردم به گوشی های هوشمندی که قابلیت اتصال به اینترنت را دارند ، رشد این گونه وب‌گاه‌ها را بیشتر تحریک کرده است. بر همه ما کاملا روشن شده است که این وب‌گاه ها چشم‌انداز اطلاعات جهانی را به شدت تغییر داده‌اند و سایه سنگین وب‌گاه های شبکه های اجتماعی ، کاملا بر نهادهای رسانه‌ای سنتی قرار گرفته است. برای مثال اخبار که قبلا تحت سیطره شبکه های تلویزیونی بود، قبل از این که در تلویزیون پخش شوند ، راه خود را به وب‌گاه‌های رسانه های اجتماعی باز می کنند. با توجه به اینکه پول از طریق جلب توجه به دست می‌آید، شرکت ها ،  تمرکز تبلیغات خود را از رسانه‌های سنتی گرفته و به اینترنت داده‌اند. برای مثال هنگام استفاده از فیس‌بوک تبلیغات پرشماری برای کالاهایی مانند تورهای مسافرتی ، پوشاک و یا گوشی های هوشمند در حاشیه های صفحات آن ، پخش می‌شود به این منظور که بتواند توجه کاربر را جلب کند.


پولی جدید در راه خلق شدن است

«... در جهانی غنی از اطلاعات ، کثرت اطلاعات ، به معنای کمبود منبعی دیگر است: کمبود آنچه که اطلاعات را به مصرف می رساند. به وضوح آنچه که اطلاعات مصرف می کند، توجه دریافت کنندگان اطلاعات است. بنابراین غنای اطلاعات موجب فقر توجه می‌شود و نیاز به تخصیص کارآمد توجه در میان دنیایی از منابع اطلاعاتی که آن را به مصرف می رسانند ، امری ضروری است.»

در مطالبی که تا اینجا عنوان شد ، به اینکه توجه ، به نوعی حکم یک وجه رایج را به خود گرفته است ، اشاره شد و این واقعا بحثی اغراق آمیز نیست. هربرت سایمون ، شاید نخستین کسی باشد که پیش از انفجار این چنینی اطلاعات و ظهور گسترده رسانه‌های امروزی در سال ۱۹۷۱به کمیابی توجه اشاره کرده بود ؛ چنانکه نوشته است: «... در جهانی غنی از اطلاعات، کثرت اطلاعات، به معنای کمبود منبعی دیگر است: کمبود آنچه که اطلاعات را به مصرف می رساند. به وضوح آنچه که اطلاعات مصرف می کند، توجه دریافت کنندگان اطلاعات است. بنابراین غنای اطلاعات موجب فقر توجه می‌شود و نیاز به تخصیص کارآمد توجه در میان دنیایی از منابع اطلاعاتی که آن را به مصرف می رسانند ، امری ضروری است.»

از سال ۱۹۷۱ که جملات مبهم ذکر شده بالا (البته در آن دوره) از زبان هربرت سایمون بیرون آمده تا زمان فعلی ، رفته رفته مشاهده می کنیم که اقتصاد با محوریت پول صنعتی ، به تدریج جای خود را در جهان به اقتصادی غیرمادی می دهد. و مشاهده می کنیم که کسب و کارها برای موفقیت ، در جهت جذب یک پول غیرمادی به نام «توجه» گام برمی دارند. این نگاه به توجه تا جایی پیش می رود که افرادی مانند مایکل گلد‌هابر از متخصصان مطالعات تغییرات اجتماعی در موسسه برکلی دانشگاه کالیفرنیا «پول توجه» را در کنار دو نوع دیگر پول رایج در اقتصاد معرفی می کند. گلد‌هابر سه نوع پول را به مردم معرفی می نماید که البته با دو تای از آنها کاملا آشنا هستیم:

پول توجه

حجم زیادی از پول و اعتبار سنتی ، به سوی کسانی که توجه مردم را بیشتر تسخیر می کنند ، سرازیر می شود

پول اعتباری

همان سرمایه است که از مدت ها پیش ، جزئی از اقتصاد پولی به شمار می رفته.

پول صنعتی

اسکناس‌ها و مسکوکاتی است که می توان با آنها انواع کالا و خدمات را خرید و فروش کرد.

پول صنعتی: منظور همان اسکناس‌ها و مسکوکاتی است که می توان با آنها انواع کالا و خدمات را خرید و فروش کرد. پول اعتباری (سرمایه‌ای): پول اعتباری ، همان سرمایه است که از مدت ها پیش ، جزئی از اقتصاد پولی به شمار می رفته. معاملات سرمایه‌ای و اعتباری حداقل از قرن ۱۲ یا پیش تر، جزء جدایی ناپذیر فرآیندهای مختلف کسب و کار بوده است ، مثل وام های اعتباری برای راه‌اندازی کسب و کار، خرید و فروش سهام ، بیمه و دیگر موارد. نوع سوم پول ، پول توجه نام دارد. از نظر گلد‌هابر ، در دوره‌های مالی با مدت زمان نامشخص ، حجم زیادی از پول و اعتبار سنتی ، به سوی کسانی که پول توجه بیشتری دارند (یعنی توجه مردم را بیشتر تسخیر می کنند) ، سرازیر می شود. بنابراین جذب توجه راهی برای جذب پول است. اما از آنجا که توجه را نمی توان به صورت کمّی ارزشگذاری کرد ، بیان این موضوع که چه مقدار توجه ، معادل چه مقدار پول ارزش دارد ، امکان‌پذیر نیست. شاید بتوان گفت صرفا برند و برندسازی خود نوعی پول توجه است که می توان بر اساس پول های سنتی برای آن یک عدد مشخص را بیان کرد. فرضا می توان عنوان کرد که برند کوکاکولا چقدر می ارزد. چند میلیون و یا چند میلیارد دلار ارزش دارد.

جمع بندی

به هر حال از منظر طرفداران فرضیه اقتصاد توجه، محوریت و رقابت اصلی ، متمرکز بر کسب و به دست آوردن منبع کمیابی است که حکمرانی اصلی را در اقتصاد بر عهده گرفته است و آن توجه مردم است. یعنی :

هر فرد، گروه، سازمان یا کشوری که در معرض توجه بیشتری باشد، اقتصاد قدرتمندتری دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *